- زهرآب داده (دُ / دَ / دِ رَ دَ / دِ)
تیغ یا شمشیری که به آب زهر فروبرده باشند تا کارگر گردد. کشنده. زهرناک. زهرآگین. به زهرآلوده. مذرب:
همان تیغ زهرآب داده بدست
همی تازد او باره چون پیل مست.
دقیقی.
بپوشید خفتان و خود برنشست
یکی تیغ زهرآب داده بدست.
فردوسی.
گهم به غمزۀ زهرآب داده خسته کنی
گهم به نوشین بیجاده مرهمی سازی.
سوزنی
همان تیغ زهرآب داده بدست
همی تازد او باره چون پیل مست.
دقیقی.
بپوشید خفتان و خود برنشست
یکی تیغ زهرآب داده بدست.
فردوسی.
گهم به غمزۀ زهرآب داده خسته کنی
گهم به نوشین بیجاده مرهمی سازی.
سوزنی
